ساحل دریای جودت بیکران
هفت دریا قطره ای از فضلتان
سفره ی احسانتان گسترده است
حاتم طائی نشسته پای آن
من گدای اهل بیتم، ای امیر
باب حاجات من است این آستان
روزی من را خدا دست تو داد
کاسه ای آب و کمی خرما و نان
قرص نان ها دست پخت فاطمه ست
شک ندارم ای کریم مهربان
گندمش را از بهشت آورده ای
از زمین های خودت در آسمان
خانه ات آباد باشد تا ابد
کوری چشم حسودان زمان